تقاضاى دانشجويان خلخال براى تدريس زبان و ادبيات تركى آذربايجانى
28 آبان 1381
دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامى خلخال با امضاى طومارى خواستار تدريس زبان و ادبيات تركى آذربايجانى در اين دانشگاه شدند. متن اين نامه كه به امضاى صدها دانشجو رسيده٫ چنين است:
بسمه تعالى
رياست محترم دانشگاه آزاد اسلامى-واحد خلخال
احتراما اينجانبان امضاكنندگان ذيل تقاضا داريم در راستاى رشدو اعتلاى فرهنگ آذربايجان و انتقال آن به نسلهاى آينده و بر مبناى تاكيد اصول 15 و 19 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران٫ درس زبان و ادبيات تركى را به عنوان يك واحد درسى براى علاقه مندان گنجانيده٫ تا با رشد فرهنگ اصيل ملى گامى را در مبارزه با تهاجم فرهنگهاى بيگانه برداشته باشيم.
نشريه اختر- 28 آبان 1381
2 Comments:
من هرچه فکر می کنم نمی تونم بفهمم در کجای این سوالات به پیامبر بزرگوار اسلام به بدترین شکل ممکن توهین می شود.
این سوالات از کتاب سننالنبی علامه طباطبایی طرح شده بوده که تا بحال 13 بار تجدید چاپ شده و تیراژ آخرین چاپ آن 15هزار جلد بوده است. وتمامی سوالات در کتاب آمده است .
(متن کامل کتاب http://forums.1zekr.com/index.php?topic=5.0)
پرسیدن سوال از یک کتاب که نویسنده آن برجسته ترین عالم شیعه در عصر ما بوده و 13 بار مجوز چاپ از وزارت ارشاد داشته چگونه توهین محسوب میشود؟
مگر شما در درسهای دینی و بینش اسلامی در مورد مقدار آب مصرفی برای وضو و غسل مطلب نخواندهاید؟ مگر ما در رسالهها مورد روشهای پاک کردن مخرج بول و غائط فتوا نداریم؟ چطور اینها توهین نیست ولی آنها توهین است؟
مگر میشود این کتابها را توهینآمیز قلمداد کرد؟ اگر این سوالات توهینبه پیامبر محسوب میشود، پس کتاب حلیته المتقین محمد باقر مجلسی که اصلا توهین به کل شریعت است . مگر در قم (با حضور آنهمه آیتالله و فقیه جامعالشرایط) چند کتاب که روایاتی را از زبان امامان درباره مسائل جنسی در خود داشت مجوز چاپ نگرفته؟ هيچ كس نه تنها نويسنده آنها را محكوم نميكند، كه هیچ مورد تكريم هم واقع ميشوند؟اگر چنين است، چرا مواردي بسيار نامأنوس و ناپسندتر از آنها در كتبمرجع شيعه وجود دارد به طور مثال علامه نعمت الله جزایری خودش خوب است و کتبش هم خوب است اما انتشار مطالبی که وی در "زهر الربیع" آورده است خشم دینداران را بر می انگیزد
از این ها گذشته مگر مهمترين منبع فقهي پس از قران سنت پيامبر نيست. بسيار عجيبم مي آيد كه مطرح كردن سنت رفتاري پيامبر كه مهمترين جزء سنت است براي مسلمين عجيب باشد.
(مي دانيد كه سنت را به سه قسمت تقسيم مي كنند. اول رفتار خود پيامبر كه محكم ترين سند درستي و الگو بودن آن رفتار است. دوم گفتار پيامبر و سوم اعمالي كه نزد ايشان انجام شده و موافق بوده اند و يا حداقل مخالفت نداشته اند(
در حاليكه مسلمين بايد به نتايج اين سنت كه در رساله مراجع مي آيد پايبند باشند حالا اگر كسي مستقيما به آنها اشاره کرده این توهین است ؟
.نکته جالب اینجاست که چرا و چگونه اینگونه دین مداران به چنین پارادوکسهایی به این آسانی بی تفاوتند.
و هيچگاه هم زحمت اين را به خود ندادهاند كه بپرسند چگونه طرح چنين مطالبی كه به وفور در كتب منتشره در ايران وجود دارد، و مورد تأييد مراجع ديني و رسمي است، و اصلی ترین مبنای فقه است ميتواند موجب توهين باشد
، اما اگر با معيارهاي امروزي و قرائت های معاصر از دین به موضوع نگاه كنيم، قضيه فرق ميكند. انسان امروزي شنيدن چنين مواردي را درباره پيامبر دوست ندارد، يا آنها را مفيد نميداند يا جزو حوزه خصوصي تلقي ميكند يا حداكثر مربوط به زندگي اجتماعي چهارده قرن قبل و در جامعه مشخص آن زمان تلقي ميكند. زيرا فعلي را كه در گذشته واجد معنايي ممدوح بوده يا حداقل مذموم نبوده، امروز ممكن است عرف اجتماعي استنباط ديگري از آن داشته باشد، همچنان كه درباره اين پرسشها دارد.
اما در اين صورت چنین قاعده ای فقط شامل پرسشها ی این امتحان نميشود، شامل مسايل ديگر هم ميشود،
باید بپذیریم که بعضی روشهای زندگی و به تبع آن احکام مربوط به آنها , مربوط به دوره زندگی پیامبر بوده و برای الآن نمی تواند پذیرفتنی باشد , و این امور نسبی است
ممكن است نسبت به رجم هم حساسيت مشابهي از خود نشان دهد، رجمي كه در گذشته يك عمل عادي و حتي ديدني و جذاب براي جماعت مينمود، اما امروز حكومت ايران حاضر نيست فيلمهاي موجود از مراسم رجم را براي عبرت يا مشاهده حكم خداوند در صدا و سيماي رسمي خود نمايش دهد.!!
و حتي احكام رايج را به چالش خواهد طلبيد). که چگونه میتوان احکامی که بر جامعه پیامبر با سطح نازلی از مدنیت وضع شده بر جامعه امروز حاکم کرد و رشد فکری وعقلی بشر را نادیده گرفت )
فراموش نكنيم كه زشت، ناهنجار و حتي توهينآميز دانستن اين سوالات، فقط وقتي قابل فهم است كه آن را با قرائت های چون : " نظریه ی قبض وبسط شریعت "عبدالکریم سروش تفسیر کرد كه در اين صورت نسبيت امور به حوزههاي ديگر هم سرايت ميكند.
بنابراین تنها این دیدگاه می تواند این سوالات را توهین تلقی کند و گرنه با نگاه سنتي و متحجرانه به دين نه تنها نميتوان طرح اين سوالات را که مبتني بر احاديث معتبر و واقعيات تاريخي است محكوم كرد، چه بسا که بايد از آن دفاع هم کرد .
تفکر دینی حاکم امروز باید تکلیف خود را با بسیاری از سوالات بنیادین روشن کند. یکی از این سوالات کلیدی هم قاعده نسبیت و حدود تسری آن است. بالاخره امور بر اساس "حسبنا کتاب الله" می چرخد یا اینکه "عقل" (و به تبع آن عرف) هم بعنوان یکی از منابع فقه پویای شیعه ؟! در عمل مورد عنایت است. آنچه که کاملا روشن است آنست که نام فقه برده می شود ولی کوچکترین اثری از تفقه در دین نیست اسم عقل برده می شود ولی چیزی جز دوگماتیسم و تقلید کورکورانه وجود ندارد اگر کسی از روی علاقه به پیامبر بخواهد بداند که ایشان ریش داشته اند یا نه و آیا سفید بوده , چگونه می خوابیده اند , چه غذایی را دوست داشته اند و ....آیا اشکالی دارد و آیا این یک نگاه متحجرانه به دین است ؟ قطعا نه , ولی اگر کسانی بخواهند این موضوعات را به عنوان روش و سیره معرفی کنند چطور ؟
به نظر من بهتر است در تاکید بر این نکته اهتمام بیشتری ورزیده شود چرا که این را میتوان شاه کلید مشکلات جامعه امروز ما دانست تلقی عده ای از اجرای مو به موی احادیث و سخنانی که بر اساس شرایط اجتماعی فرهنگی 1400 سال پیش بوده و اکنون نیازمند تدبر و اصلاح با توجه به شرایط جدید دارند
بي ترديد ، محمد(ص) ، انساني همانند من و شما بوده كه تابع هنجارهاي زمان خويش زندگي مي كرده و.
اما مهمتر از اين ، جهت گيري افرادي است كه با اين مقوله برخورد مي كنند . عده اي كه برداشت صحيحي از پيام الهي ندارند به همه چيزهايي كه عرف رفتاري زمان ايشان بوده رنگ تقدس مي پاشند و به تقليد كور از آن مي پردازند . اين آش چنان شور شده كه ذايقه ما مزه ي تبعيت از وحي و كلام خدا را از ياد برده است . به جاي پرداختن به ريشه ها ، ريش را گرفته ايم و مي كشيم پارادوكس غريبي بر مملكت ما حاكم شده است . از يك طرف اين خرد مقدس مآب ، راي به تاييد هر آنچه كه به نام پيامبر و اولياي الهي صادر مي شود مي دهد و از طرف ديگر آنجا كه گوشه اي از اين دست پخت ناموزون از تشت تحجر بيرون مي ريزد و در مقام مقايسه با هنجارهاي امروزي قرار مي گيرد ، كم مانده كه راي به تكفير بدهند . اينكه پيامبر چگونه زندگي مي كرده – اگر نياز به ريزبيني داشته باشد – بايد در ظرف زماني و مكاني خود بررسي شود . اما آنچه كه مصيبت عظماست ، اين است كه زیبائی پيام او ، كه بسيار مهمتر از زيباتر بودن يا نبودن پيامبر از يوسف است ، به درستي درك نشده است . اگر اينچنين بود ، امروز ...
بنده به سهم خود از اینکه این اتفاقات در این زمان می افتد بسیار خوشحالم . زیرا این رویداد ها از طرفی می تواند راهی برای دستیابی به تفکر جدید و روایات معاصر از دین و فقه پیش روی دین باوران باز کند. و از طرف دیگر نوعی روشنگری برای اذهان عمومی و بخصوص قشر سطحی نگر نسبت به دین وکسانی که خود را بهر حال دین دار دانسته و اکنون نمی توانند پاسخگوی تناقضات فوق باشند و همین چه مقداری از حقایق را به معتمدان و طرفداران ساده دل شان نشان میدهد که اگر با هزار نشریه و کتاب وغیره می خواستید این اذهان فرو خفته را بیدار کنید امکان نداشت.
من هرچه فکر می کنم نمی تونم بفهمم در کجای این سوالات به پیامبر بزرگوار اسلام به بدترین شکل ممکن توهین می شود.
این سوالات از کتاب سننالنبی علامه طباطبایی طرح شده بوده که تا بحال 13 بار تجدید چاپ شده و تیراژ آخرین چاپ آن 15هزار جلد بوده است. وتمامی سوالات در کتاب آمده است .
(متن کامل کتاب http://forums.1zekr.com/index.php?topic=5.0)
پرسیدن سوال از یک کتاب که نویسنده آن برجسته ترین عالم شیعه در عصر ما بوده و 13 بار مجوز چاپ از وزارت ارشاد داشته چگونه توهین محسوب میشود؟
مگر شما در درسهای دینی و بینش اسلامی در مورد مقدار آب مصرفی برای وضو و غسل مطلب نخواندهاید؟ مگر ما در رسالهها مورد روشهای پاک کردن مخرج بول و غائط فتوا نداریم؟ چطور اینها توهین نیست ولی آنها توهین است؟
مگر میشود این کتابها را توهینآمیز قلمداد کرد؟ اگر این سوالات توهینبه پیامبر محسوب میشود، پس کتاب حلیته المتقین محمد باقر مجلسی که اصلا توهین به کل شریعت است . مگر در قم (با حضور آنهمه آیتالله و فقیه جامعالشرایط) چند کتاب که روایاتی را از زبان امامان درباره مسائل جنسی در خود داشت مجوز چاپ نگرفته؟ هيچ كس نه تنها نويسنده آنها را محكوم نميكند، كه هیچ مورد تكريم هم واقع ميشوند؟اگر چنين است، چرا مواردي بسيار نامأنوس و ناپسندتر از آنها در كتبمرجع شيعه وجود دارد به طور مثال علامه نعمت الله جزایری خودش خوب است و کتبش هم خوب است اما انتشار مطالبی که وی در "زهر الربیع" آورده است خشم دینداران را بر می انگیزد
از این ها گذشته مگر مهمترين منبع فقهي پس از قران سنت پيامبر نيست. بسيار عجيبم مي آيد كه مطرح كردن سنت رفتاري پيامبر كه مهمترين جزء سنت است براي مسلمين عجيب باشد.
(مي دانيد كه سنت را به سه قسمت تقسيم مي كنند. اول رفتار خود پيامبر كه محكم ترين سند درستي و الگو بودن آن رفتار است. دوم گفتار پيامبر و سوم اعمالي كه نزد ايشان انجام شده و موافق بوده اند و يا حداقل مخالفت نداشته اند(
در حاليكه مسلمين بايد به نتايج اين سنت كه در رساله مراجع مي آيد پايبند باشند حالا اگر كسي مستقيما به آنها اشاره کرده این توهین است ؟
.نکته جالب اینجاست که چرا و چگونه اینگونه دین مداران به چنین پارادوکسهایی به این آسانی بی تفاوتند.
و هيچگاه هم زحمت اين را به خود ندادهاند كه بپرسند چگونه طرح چنين مطالبی كه به وفور در كتب منتشره در ايران وجود دارد، و مورد تأييد مراجع ديني و رسمي است، و اصلی ترین مبنای فقه است ميتواند موجب توهين باشد
، اما اگر با معيارهاي امروزي و قرائت های معاصر از دین به موضوع نگاه كنيم، قضيه فرق ميكند. انسان امروزي شنيدن چنين مواردي را درباره پيامبر دوست ندارد، يا آنها را مفيد نميداند يا جزو حوزه خصوصي تلقي ميكند يا حداكثر مربوط به زندگي اجتماعي چهارده قرن قبل و در جامعه مشخص آن زمان تلقي ميكند. زيرا فعلي را كه در گذشته واجد معنايي ممدوح بوده يا حداقل مذموم نبوده، امروز ممكن است عرف اجتماعي استنباط ديگري از آن داشته باشد، همچنان كه درباره اين پرسشها دارد.
اما در اين صورت چنین قاعده ای فقط شامل پرسشها ی این امتحان نميشود، شامل مسايل ديگر هم ميشود،
باید بپذیریم که بعضی روشهای زندگی و به تبع آن احکام مربوط به آنها , مربوط به دوره زندگی پیامبر بوده و برای الآن نمی تواند پذیرفتنی باشد , و این امور نسبی است
ممكن است نسبت به رجم هم حساسيت مشابهي از خود نشان دهد، رجمي كه در گذشته يك عمل عادي و حتي ديدني و جذاب براي جماعت مينمود، اما امروز حكومت ايران حاضر نيست فيلمهاي موجود از مراسم رجم را براي عبرت يا مشاهده حكم خداوند در صدا و سيماي رسمي خود نمايش دهد.!!
و حتي احكام رايج را به چالش خواهد طلبيد). که چگونه میتوان احکامی که بر جامعه پیامبر با سطح نازلی از مدنیت وضع شده بر جامعه امروز حاکم کرد و رشد فکری وعقلی بشر را نادیده گرفت )
فراموش نكنيم كه زشت، ناهنجار و حتي توهينآميز دانستن اين سوالات، فقط وقتي قابل فهم است كه آن را با قرائت های چون : " نظریه ی قبض وبسط شریعت "عبدالکریم سروش تفسیر کرد كه در اين صورت نسبيت امور به حوزههاي ديگر هم سرايت ميكند.
بنابراین تنها این دیدگاه می تواند این سوالات را توهین تلقی کند و گرنه با نگاه سنتي و متحجرانه به دين نه تنها نميتوان طرح اين سوالات را که مبتني بر احاديث معتبر و واقعيات تاريخي است محكوم كرد، چه بسا که بايد از آن دفاع هم کرد .
تفکر دینی حاکم امروز باید تکلیف خود را با بسیاری از سوالات بنیادین روشن کند. یکی از این سوالات کلیدی هم قاعده نسبیت و حدود تسری آن است. بالاخره امور بر اساس "حسبنا کتاب الله" می چرخد یا اینکه "عقل" (و به تبع آن عرف) هم بعنوان یکی از منابع فقه پویای شیعه ؟! در عمل مورد عنایت است. آنچه که کاملا روشن است آنست که نام فقه برده می شود ولی کوچکترین اثری از تفقه در دین نیست اسم عقل برده می شود ولی چیزی جز دوگماتیسم و تقلید کورکورانه وجود ندارد اگر کسی از روی علاقه به پیامبر بخواهد بداند که ایشان ریش داشته اند یا نه و آیا سفید بوده , چگونه می خوابیده اند , چه غذایی را دوست داشته اند و ....آیا اشکالی دارد و آیا این یک نگاه متحجرانه به دین است ؟ قطعا نه , ولی اگر کسانی بخواهند این موضوعات را به عنوان روش و سیره معرفی کنند چطور ؟
به نظر من بهتر است در تاکید بر این نکته اهتمام بیشتری ورزیده شود چرا که این را میتوان شاه کلید مشکلات جامعه امروز ما دانست تلقی عده ای از اجرای مو به موی احادیث و سخنانی که بر اساس شرایط اجتماعی فرهنگی 1400 سال پیش بوده و اکنون نیازمند تدبر و اصلاح با توجه به شرایط جدید دارند
بي ترديد ، محمد(ص) ، انساني همانند من و شما بوده كه تابع هنجارهاي زمان خويش زندگي مي كرده و.
اما مهمتر از اين ، جهت گيري افرادي است كه با اين مقوله برخورد مي كنند . عده اي كه برداشت صحيحي از پيام الهي ندارند به همه چيزهايي كه عرف رفتاري زمان ايشان بوده رنگ تقدس مي پاشند و به تقليد كور از آن مي پردازند . اين آش چنان شور شده كه ذايقه ما مزه ي تبعيت از وحي و كلام خدا را از ياد برده است . به جاي پرداختن به ريشه ها ، ريش را گرفته ايم و مي كشيم پارادوكس غريبي بر مملكت ما حاكم شده است . از يك طرف اين خرد مقدس مآب ، راي به تاييد هر آنچه كه به نام پيامبر و اولياي الهي صادر مي شود مي دهد و از طرف ديگر آنجا كه گوشه اي از اين دست پخت ناموزون از تشت تحجر بيرون مي ريزد و در مقام مقايسه با هنجارهاي امروزي قرار مي گيرد ، كم مانده كه راي به تكفير بدهند . اينكه پيامبر چگونه زندگي مي كرده – اگر نياز به ريزبيني داشته باشد – بايد در ظرف زماني و مكاني خود بررسي شود . اما آنچه كه مصيبت عظماست ، اين است كه زیبائی پيام او ، كه بسيار مهمتر از زيباتر بودن يا نبودن پيامبر از يوسف است ، به درستي درك نشده است . اگر اينچنين بود ، امروز ...
بنده به سهم خود از اینکه این اتفاقات در این زمان می افتد بسیار خوشحالم . زیرا این رویداد ها از طرفی می تواند راهی برای دستیابی به تفکر جدید و روایات معاصر از دین و فقه پیش روی دین باوران باز کند. و از طرف دیگر نوعی روشنگری برای اذهان عمومی و بخصوص قشر سطحی نگر نسبت به دین وکسانی که خود را بهر حال دین دار دانسته و اکنون نمی توانند پاسخگوی تناقضات فوق باشند و همین چه مقداری از حقایق را به معتمدان و طرفداران ساده دل شان نشان میدهد که اگر با هزار نشریه و کتاب وغیره می خواستید این اذهان فرو خفته را بیدار کنید امکان نداشت.
Post a Comment
<< Home